داداشی، یواش تر دوستم بدار خفه شدم!!
به به چقدر خوش میگذره، به یاد کارتون دکتر ارنست که بابا و مامان میدیدن!
جنگل جوارم (مازندران)، آبان 1392 ...
نویسنده :
بهترین بابای دنیا + بهترین بچه های دنیا
23:58
بابا، هوا که گرم شد دوباره بریم بابلسر!
بابلسر، شهریور 1392 ...
نویسنده :
بهترین بابای دنیا + بهترین بچه های دنیا
23:50
بابا خیلی حیف شد امسال سرکار بودی و نتونسیم بریم راهپیمایی
راهپیمایی 22 بهمن 1391 ...
نویسنده :
بهترین بابای دنیا + بهترین بچه های دنیا
23:41
مهر 1392
یادش بخیر یا امام رضا! بازم بطلب تا با بابا حاجی، مامان حاجی، باباجون، مامان جون، بابا و مامانمون بیایم پابوس. الهی آمین ...
نویسنده :
بهترین بابای دنیا + بهترین بچه های دنیا
23:37
آبجی زهرا، دیدی گفتم شتر ترس نداره!!!
تو راه مشهد بودیم (مهر 1392) بچه ها توی ماشین خواب بودند، نرسیده به سبزوار توی دشت یه گله ی بزرگ شتر دیدیم،ماشینو نگه داشتم، بچه ها رو بیدار کردیم و بردیمشون تا شترا رو ببینن. اولش خیلی می ترسیدن ولی با کلی ترفند تونستیم راضیشون کنیم تا نزدیک شترا بیان و عکس بگیرن. ...
نویسنده :
بهترین بابای دنیا + بهترین بچه های دنیا
23:29